آنالیز اریک استیل از دهیا - سایت باشگاه
سرپرست مربی دروازه بانان، اریک استیل، شرح می دهد که چگونه یونایتد و داوید دهیا با فشار مضاعف اولیه روی این سنگربان جوان اسپانیایی در روزهای اول حضورش در اولدترافورد کنار آمدند.
این دروازه بان مستعد، که اکنون در تیم ملی کشورش در مسابقات المپیک حضور دارد، پس از انتقال از اتلتیکو مادرید در فصل نقل و انتقالات تابستانی، بلافاصله به عنوان جانشین ادوین ون در سار اسطوره ای در درون دروازه منچستریونایتد قرار گرفت. لازم نیست یادآوری شود که او در ابتدا کمی در خو گرفتن با فوتبال انگلیس مشکل پیدا کرد، ولی نهایتا فصل برایش از نظر فردی به خوبی و در سطحی بالا خاتمه یافت، هرچند انتهای فصل به کام مجموعۀ باشگاه نبود.
در یک مصاحبه اختصاصی با MUTV استیل در مورد اولین فصل داوید دهیا در یونایتد یک جمع بندی کلی ارائه داده است. استیل هنگامی که فصل سپری شدۀ این دروازه بان را مرور می کند، می گوید:
"داوید از این نظر کمی ناراحت خواهد بود. شاید همان چیزی که می ترسیدیم و انتظار داشتیم اتفاق افتاد. ما هم خیلی کم احتمال می دادیم که او درون دروازه قرار بگیرد و مانند گذشته ش (در مادرید) بازی کند."
"تغییر خیلی بزرگی در زندگی او محسوب میشد. لذا طبق دلایلی هم که پیش از این ذکر کردیم، برای جانشینی ادوین، ما باید روی دو دروازه بان حساب باز می کردیم و به همین دلیل بود که آدرس لیندگارد نیز در صحنه بود. به همین دلیل هم بود که زمانی که ما حس کردیم او باید از دروازه بیرون بیاید (دهیا)، همانطور که شما هم شاهد بودید، باز سنگر را بین دو دروازه بان یعنی بن آموس و آندرس تقسیم کردیم."
"و وقتی که تقدیر حکم کرد که آندرس در کریسمس مصدوم شود، داوید به داخل دروازه برگشت و زمانی که شما کمترین انتظار را از او داشتید، او به نمایشش ادامه داد و تا آخر با قدرت پیش رفت. این یک فاکتور مثبت اضافه برای ما محسوب می شود. او اکنون کمی با شرایط جدید خودش را وفق داده است. همیشه اولین فصل، دشوارترین فصل محسوب می شود. اکنون او از این اولین فصل عبور کرده است و می دانیم که برای فصل دوم آماده تر و بهتر خواهد بود."
دهیا هنگامش ورودش به یونایتد باید زیر فشار زیادی از رسانه ها طاقت می آورد، ضمن اینکه مسلسل وار در مورد برخی نمایشهایش در اول دوره حضور در یونایتد مورد انتقاد قرار گرفت. استیل اضافه می کند:
"من فکر می کنم که این انتقادات کمی بی رحمانه بود ولی به خوبی روی او اثر گذاشت. شاید این حقیقت که او در ماههای اولیه کمی آشنایی کامل با زبان انگلیسی نداشت کمی به او کمک کرد (از نظر نفهمیدن انتقادات) ولی او هنوز مکاتبات ایمیلی با خانه اش (؟) داشت و بنابراین می فهمید که اطرافش چه اتفاقاتی می افتد. بنابراین اگر هر روز با او کار می کردید و در زمین تمرین او را می دیدید، اگر هم این انتقادات او را ناراحت کرده بود، او این مسایل را در تمرین کردن و نیز طرز رفتارش در خارج میدان نشان نمی داد."
این جوان اسپانیایی در بدو ورودش به تیم باید با چند معضل دست و پنجه نرم میکرد. اولینش یافتن یک منزل جدید و نیز فراگیری زبان انگلیسی بود. و نیز در کامیونیتی شیلد و اشتباهش برابر منچستر سیتی دچار موج انتقادات شد.
"این (شروع بد برابر سیتی) چیزی نبود که من و سرمربی و بقیه کادر تیم انتظار داشتیم. ما می دانستیم که روالی تدریجی در پیشرفت او وجود دارد و به نظر می آمد که او کمی نوسانش بیش از حد است، ولی کاری از دستمان بر نمی آمد."
"ولی معمولا می توان بدون صدمه دیدن، از جلوی خط آتش (انتقادات دشمن) خود را کنار کشید و یک گوشه ایستاد و تأمل کرد و واکنش نشان داد. او پیش از این هیچگاه مانند اینجور کا تلاش کردیم و کمکش کردیم بازیش تجزیه تحلیل و آنالیز نشده بود. من نمی خوام بگم که طبق نظریۀ بندواگون (مترجم: یک صفحه کامل فقط ترجمۀ این بند واگن بود! لعنت بر این اریک استیل!! لعنت بهش که بلد نیست دو کلمه عین آدم حرف بزنه. کل جملاتش ضرب المثل بود لعنتی. حالم رو بهم زد همه ش هم از دهیا بد گفته بی همه چیز) اون روی کارش اثر گذاشته شده و کیفیت کارش پایین اومده، چون بین نمایشهای اولیه ش در دو سه ماه اول، چند نمایش استثنایی هم داشت. (مترجم: تئوری بند واگون یا تئوری کالسکۀ موسیقی: میگه وقتی یه کالسکۀ موسیقی (مرسوم در قدیم) آهنگ می زنه و جلو میره، افراد مست کنار خیابون وسوسه میشن و با کله می دون سمت اون کالسکه تا سوار شن و کنار موسیقی بزن و برقص راه بندازن، همینجور که کالسکه جلو میره، مردم بیشتری به کالسکه میرسونن خودشونو و سوار میشن. حرکت کالسکه سنگین هم کندتر و کندتر میشه، و طبیعتا با کندتر شدنش، مردم بیشتر و بیشتری هی سوار میشن و باز هم حرکت کالسکه کندتر و کندتر می شه تا جایی که متوقف میشه. از اینجا به بعد توضیحش رو نفهمیدم. میگه کالسکه موسیقی که طبیعتش حرکت کردنه، موقع توقف موزیکش قطع می شه، تصمیم میگیره به عقب بره نمی دونم فاجعه به وجود میاد و مردم نمی دونم چی می شن و مرگ و اینجور چیزا! کلا لعنت بر قبر پدر این اریک استیل با این حرف زدنش. هر خط که ترجمه کردم یه فحش به پدر مادرش دادم سختترین متنی بود که ترجمه کرده بودم)."
"چند اولیت وجود دارد که او باید اول با آنها مقابله کند. اولیش این است که بدانید وقتی که در اولدترافورد اشتباهی از شما سر می زند، چگونه نسبت به آن واکنش نشان بدهید. در این مورد مدیریت اشتباهات دهیا عالی بود چرا که روی عملکردش تأثیر نگذاشت. اولویت بعدی این است که در میدانهای بزرگ حاضر شود و با Kop ها (فکر کنم فقط لقب لیورپولی ها باشه) مقابله کند."
"اگر او در بازی با آرسنال زمانی که بازی 1-0 بود پنالتی را مهار نمی کرد و یا درست پس از شروع نیمۀ دوم و زمانی که بازی 2-1 بود، موقعیت ون پرسی را دفع نمی کرد، قطعا ما نمی توانستیم آن بازی را 8-2 برنده شویم. ون پرسی در آن بازی باید هتتریک می کرد. نمایشش در خانۀ لیورپول نیز خوب بود، به ویژه مهارش روی ضربۀ جوردن هندرسون در دقیقۀ انتهایی بازی."
"بله اشتباهاتی نیز از او سر زد، ولی تا جایی که مربوط به سرمربی است، او ایمانی قوی به بازیکنان جوان دارد. و تنها کاری که او کرد، افزایش عطوفت با دهیا بود. دهیا نیز می دانست که باید هر چه زودتر قدر این موقعیت را بداند چرا که لیندگارد نیز مترصد فرصت برای رقابت بود و دهیا اینجور نبود که صد در صد عضو ترکیب باشد. لیندگارد برای دهیا یک زنگ خطر بود چرا که همواره در حال پیشرفت در آن برحه بود و آماده بود که هر آن جای دهیا قرار بگیرد."
مترجم: اصلا حال نکردم با این استیل. کلا حرفاش سرجمع دو زار ارزش نداشت... سخت هم بود تازه!