توز: "فرگوسن" و "بیلسا" بهترین مربیان من و جهان هستند به گزارش خبرگزاری فارس و به نقل از روزنامه دیلیاستار، کارلوس توز که از ابتدای فصل جاری بنای ناسازگاری با روبرتو مانچینی، سرمربی ایتالیایی منسیتی را گذاشت و مدتها است که به خاطر خشم و غضب دور از «آبیهای آسمانی» است، در مصاحبهای به نیکی از مربی و بازیکنان منچستریونایتد سخن گفت. همین موضوع سبب شد تا هواداران منچسترسیتی که دشمنی دیرینهای با همشهریهای یونایتدی دارند، از این گلزن جنجال آفرین دلخور شوند. توز که خود در سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ بازیکن یونایتدیها بود، در مصاحبهاش گفت: من فرگوسن را میشناسم. درست است زمانی که شاگردش بودم، مناسبات خوبی با من نداشت. اما از نظر من، او و مارچلو بیلسا سرمربی سابق تیم ملی کشورم، بهترین مربیان دنیا هستند. همینطور بهترین مربیانی که تاکنون داشتهام. مهاجم ۲۸ ساله آرژانتینی در مورد یاران سابق یونایتدی خود نیز عنوان کرد: پل اسکولز در کنار وین رونی و رایان گیگز، بهترین بازیکنان حرفهای هستند. بیشتر از این دیگر نمیدانم چه بگویم. جز اینکه گفته شود آنها فوقالعاده هستند. این اظهارات مثبت نسبت به «شیاطین سرخ» خوشایند مسئولان منچسترسیتی نبوده است. از این رو گفته میشود بیان چنین نقطه نظراتی برای توز دردسر تازهای را درست کند و باعث جنجال دیگری در زندگی ورزشی آپاچی شود.
مقدمه. 1 - تعریف عامیانه از اصطلاح نژاد پرستی. 2 - خلاصه ای از تاریخچه نژاد پرستی: 3 - بررسی پدیده شوم نژاد پرستی و تأثیرات مخرب آن، با محوریت فوتبال. مقدمه: نژاد پرستی، یکی از آخرین بازمانده ها از نسل برده داریست که به شکل توسعه یافته و تغییر کرده، اقلیتهای یک جامعه را از لحاظ شخصیت خورد، پس مانده و مورد حقارت قرار میدهد. در مطلب زیر به بررسی این معضل شوم در برخی جوامع خواهیم پرداخت و خواهیم شناخت، آنچه ریشه های غطور و مخرب این شکاف و حائل کاذب در دنیای امروزیست. 2 - تعریف عامیانه از اصطلاح نژاد پرستی. به طور خلاصه نژادپرستی به معنی برتر دانستن یک نژاد نسبت به دیگر نژادهاست که گاهی در تعریفش از واژه نژادگرایی نیز استفاده میشود که اشاره به گرایش طیفی از جامعه ( در سطح خرد و یا کلان ) به شاخصه های کلی و یا جزئی دارد و گاه کانون توجه این طیف بر شاخصه های ظاهریست، گاه بر نوعی از تفکر متمرکز است، گاهی دین و مذهب را مورد هدف قرار میدهد و گاهی عقاید و افکار را. در زبان مدرن انگلیسی از واژه نژاد پرستی ( Racism )، صرفاً برای تحقیر استفاده میشود و معمولاً برای اعمال آن به کلشیه های نژادی و یا شبیه به آن توجه خاصی میشود و در عبارتی ساده، نژادپرستی باوریست كه بر حسب آن يک گروه نژادی، خود را برتر از گروه های نژادی ديگر ميداند و يكی از قدرتمند ترين و مخرب ترين اشكال تبعيض است. 3 - خلاصه ای تاریخچه نژاد پرستی: در واقع تاریخ نژاد پرستی به قرون میانه و رنسانس باز میگردد. در آثار برخی از مورخان و جغرافی دانان در خاویر میانه و شمال آفریقا به اشاراتی بر نژاد پرستی در نوشته هایشان بر خواهیم خورد. افرادی چون Al-Muqaddasi, Al-Jahiz, Al-Masudi, Abu Rayhan Biruni, Nasir al-Din al-Tusi و Ibn Qutaybah و در قرن 14 میلادی دانشمندی به نام Tunisian scholar Ibn Khaldun. اما در ابتدای قرون 19، و با راه یابی سفید پوستانی از اروپا به آمریکا و به خصوص اروپا، مردمان بومی این مناطق به بی رحمانه ترین شکل ممکن به برده هایی تبدیل شدند که نه حقی برای انتخاب داشتند، نه زبانی برای مقاوت و نه سلاحی برای دفاع. سرمایه ها و ارزشهای آنها به تاراج میرفت، تنها و تنها برای زیر ساختهای اروپا. گرچه، چینیها و یونانینها قبل از آنان در دوران باستان رفتارهای نژاد پرستانه ای پر شماری از خود بر جای گذاشتند، و حال در جدیدترین شکل تبعض نژادی، زنها در عربستان حق رانندگی ندارند، در برخی کشورهای به ظاهر متمدن مانند فرانسه مسلمانان حق تحصیل ندارند، در انگلستان مسلمانان به هیج وجه امنیت جانی ندارند در برخی از کشورهای عربی، ایرانیها همواره به کارهای سخت جامعه گماشته میشوند. دوگوبينو كه گاه پدر نژاد پرستی امروزی ناميده شده است، انديشه هايی را مطرح كرد، كه در بسياری از محافل علمی هم نفوذ پيدا كرد. بنابر نظر وی، 3 نژاد وجود دارد: سفيد، سياه و زرد. نژاد سفيد از هوش، اخلاق و نيروی اراده برتری نسبت به نژاد های ديگر برخوردار است، و اين صفات موروثی، زير بنای گسترش نفوذ غرب در سراسر جهان را تشكيل ميدهند. سياهان كم استعداد ترين اين 3 نژاد هستند و با طبيعت حيوانی، فقدان اخلاق و ناپايداری عاطفی مشخص ميشوند. نژاد پرستی چيزی بيش از تعصب نژاديست. انديشه های دوگوبينو به عنوان نظريه های ظاهراً علمی مطرح گرديد و حتي آدولف هيتلر را تحت تأثير قرار داد و آدولف هيتلر اين انديشه ها را به عنوان بخشی از ايدئولوژی حزب نازی مورد استفاده قرار داد. دليل ديگر ظهور نژاد پرستی، روابط استثمار گرانه ای است كه اروپائيان با اقوام غير سفيد پوست برقرار كردند. از نژاد پرستی همچون ساير مفاهيم علوم انسانی، تعابير مختلفی شده است. آنگونه که تا آخر دهه 1960، نژاد پرستی را به عنوان ایدئولوژی و یا مجموعه ای از باورها تعريف ميكردند. عنصر اساسی اين ايدئولوژی آن بود كه نژاد، تعيين كننده فرهنگ است و ادعای برتری نژادی نيز از همين انديشه ناشی شد. به طور مثال، در آمریکای جنوبی سیاهپوستان را پست تر از سرخ پوستان میدانستند، در حالی که سرخ پوستان نژادی غیر متمدن نامیده میشد، اما اصلاح نژاد پست در موردشان به کار برده نمیشد. بی تردید هر گاه به تاریخ شوم نژاد پرستی مینگریم، به شکل ظالمانه ای، سیاه پوستان در نقش بزرگترین بهانه برای افراد تندرو در بحثهای کاذب نژادی ظاهر شده اند و این موضوع دل هر برابر طلبی را به درد خواهد آورد. اروپائیان بسیاری از تمدن، فرهنگ و پیشرفتگی صنعتی امروزی را مدیون سیاه پوستان و در کل کشورهای جهان سوم هستند و حال چه طور مدعی برتری نژادی نسبت به آنها هستند؟! نفت کشورهای جهان سوم، زیر بنای زیر ساختهای کشورهای به ظاهر متمدن اروپائیست، نیروی کار ارزان از جهان سوم، چرخ دنده های صنعت کشورهای اروپائیست، کشورهای جهان سوم، بهترین جایگاه تعطیلات آخر هفته مردم اروپائیست و حال، آنها میبرند و میخوردن و در آخر زیر پا له میکنند؟! و در تناقضی خنده دار، همین کشورها فریاد مبارزه با نژاد پرستی را علمی برای تبلیغات رسانه ای خود کردند، در حالی که همین کشورها هیچ گاه گام عمده و مؤثری برای ریشه کن کردن فقر در کشورهای آفریقایی بر نداشتند. 4 - بررسی نژاد پرستی و تأثیرات مخرب آن، با محوریت فوتبال: نژاد پرستی فعالیتی عمومیست که معمولاً غیر قانونی و یا زیان آور است مانند افراط گرایی، تنفر، بیگانه ستیزی، استثمار، تجزیه طلبی، برتری نژادی، قتل عام ( برای نسل کشی )، انکار نسل کشی، پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی ( جرائم ناشی از تنفر و تروریسم ) و غیره. نژاد پرستی در انواع و گونه های مختلف به روان، اقتصاد، انتخاب، حقوق و سلایق ملتها فشار مضاعف وارد میکند، فشاری که گاه در نهایت با یک انقلاب همراه خواهد شد. زمانی پدیده نژاد پرستی با تلفیقی مخرب با برده داری موجب به زنجیر کشیدن افراد از طبقه محروم برای ساختن اهرام غول آسای مصر میشد، و حال این 2 با ترکیبی جدیدتر، در مجامع و تشکلهای عمومی همچون فوتبال نمود پیدا میکند. حقیقت این است که تریبون رسا فوتبال، عده بسیاری را برای رسیدن به اهداف شومشان ترغب میکند، تریبونی که به راحتی میتوان استفاده های مثبتی از آن داشت. زمانی دوایت یورک مورد اهانت نژاد پرستان افراطی انگلیسی قرار میگرفت، در برهه ای جدید تر ساموئل اتوئو به میمون تشبیه شد و در جدیدترین مورد آنتون فردیناند و پاتریس اورا طعم تلخ شلاق بی رحمانه استبداد و نژاد پرستی را بر روان خود چشیند. به راستی هر گاه ساموئل اوتوئو در جلو چشمان پسر نوجوان خود در ورزشگاهی در اسپانیا علناً مورد اهانت نژاد پرستی قرار گرفت، چه کسی فهمید در دل این پدر و پر چه گذشت؟ اشکهای این پدر و پسر را چه کسی پاسخ خواهد گفت؟! گرچه دادگاه هنوز مجرم بودن جان تری در نسبت دادن الفاظ نژاد پرستانه به آنتون فردیناند را تشخیص نداده، اما در صورت صحت چنین رخدادی، فوتبال انگلستان از وجود چنین فردی در قالب خود شرمسار خواهد گشت. مهم نیست انسانها چه کسانی هستند، مهم رفتار و اعمال آنهاست. به راستی نوجوانان و جوانانی که در حمایت از امثال لوئیز سوارز و جان تری، تیشرتهای آنان را بر تن میکنند و هر هفته به هواخوایی از آنان رنج سفر به ورزشگاهها را به جان میخردند، در هنگام بروز چنین ناهنجاریهایی از ســوپر استارهایشان، چه پیغامی دریافت میکنند؟ آیا مگر این نیست که چنین رفتارهایی نسلی بیمار به جوامع تحویل خواهد داد؟ و آیا پوزش خواهی آنها عذر بدتر از گناه نیست؟ فوتبال خود را مبارز نژاد پرستی میداند، اما اگر چنین است، پس چرا هنوز هم از مربیان سیاه پوست کمتر در پیکره فوتبال استفاده میشود؟! چرا مسئولین و متولیان فوتبال برای رفع معضل تاراج ارزان قیمیت ستاره های نوجوان آفریقایی و جهان سومی راه کاری ارائه نمیدهند؟! شاید آنان نیز سود میبرند! حقیقت این است که نژاد پرستی شیطانیست، که گاهی با نام مدرنیته سر بر می آورد، گاهی دین را مورد هدف قرار میدهد و گاهی باورها و ارزشهای حقیقی انسانی را. منبع: www.mufctalk.com